ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دانلود کتاب من او را دوست داشتم
«من او را دوست داشتم» نوشته آنا گاوالدا(-۱۹۷۰)، نویسنده فرانسوی است. این رمان داستان خانوادهای است که پدر خانواده بهطور ناگهانی همسر و دو دخترش را ترک میکند و ماجراهایی را رقم میزند که موجب واکاوی و شناسایی شخصیت واقعی پدر، مادر و روابط آنها در طول زندگی مشترکشان میشود. گفت وگویی طولانی میان زنی جوان و پدرشوهرش است. پدرشوهر به او میگوید چگونه عشق بزرگش را به دلیل اشتباهاتش از دست داده است. نویسنده با توانایی عظیمش در درک احساسات دیگران، اشتیاق مرد متاهل را به یک زن جوان، مشاجرات روحی و انصرافش را به زیبایی به تصویر میکشد؛ کندوکاوی تکان دهنده در زندگی شخصی و کمکی پر از همدردی برای عروس خودباخته.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«چرا به من نگفت که میرود؟
چه مرد عجیبی... مانند ماهی، همیشه از تو دور میشود، از دستت سُر میخورد.
یک فنجان بزرگ قهوه ریختم و تکیه داده به پنجرهی آشپزخانه، ایستاده آن را نوشیدم. سینهسرخها را تماشا میکردم، اطراف پاکت ذرتی که دیروز دخترها روی میز جاگذاشته بودند جمع شده بودند.
خورشید تقریباً از پرچین بالا آمده بود.
منتظر بودم دخترها بیدار شوند. خانه خیلی ساکت بود.
دوست داشتم سیگاری بکشم. احمقانه بود. سالها بود سیگار نکشیده بودم. اما زندگی همین است. ارادهی باورنکردنیتان را نشان میدهید و سپس یک صبح زمستان تصمیم میگیرید که ۴ کیلومتر در سرما پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید. عاشق مردی هستید، از او دو بچه دارید و یک صبح زمستان خبردار میشوید او رفته است، چون زن دیگری را دوست دارد. باید اضافه کرد او از اینکه مرتکب اشتباهی شده است متأسف است.
مثل زنگ زدن به یک شمارهی غلط: "ببخشید، اشتباه کردهام. "
چرا! خواهش میکنم، اختیار دارید...
مثل یک حباب صابون.
باد میوزد. بیرون میروم تا پاکت ذرت را جایی مخفی کنم.»
دانلود کتاب من او را دوست داشتمدانلود کتاب من او را دوست داشتمدانلود کتاب من او را دوست داشتمدانلود کتاب من او را دوست داشتمدانلود کتاب من او را دوست داشتمدانلود کتاب من او را دوست داشتمدانلود کتاب من او را دوست داشتمدانلود کتاب من او را دوست داشتم